وانشات گوجو//پارت ۱
الوعده وفا. ۱۷۰ تایی شدم.
چند تا نکته:هر حرفی که بین این*باشه حرف منه جزو داستان نیست.
گوجو دوست پسر شماعه.
خط زمانی هرچی دوس داشتی.
----------------------------------------------------------------------------------
داشتی با گوجو جرعت حقیقت بازی میکردی. سر بطری به شما افتاد.
جرعت یا حقیقت؟
-حقیقت
اممم.... آها. ماه های اولی که اومده بودی هنرستان جوجوتسو چه حسی نسبت بهم داشتی؟
-(کمی سرخ میشی)خب...... راستش از همون اول ازت خوشم میومد. از اینکه چقدر شاد و شنگول بودی،چقدر شوخ طبع بودی و چقدر راحت با بقیه ارتباط میگرفتی خوشم میومد. وخب اینکه(سرتو برمیگردونی به یه طرف دیگه و بیشتر سرخ میشی)جذابم بودی.
گوجو به رفتارات می خنده بعد با غرور میگه:
از همون اول می دونستم که جذب چهره جذابم شدی. هر دختری عاشق چشمای زیبا و چهره دلربای من میشه.
تو از گوجو حرصت میگیره و با دستت محکم میزنی وسط فرق سرش.*درست نوشتم؟*
(سرشو میگیره)آخ آخ .... چرا میزنی؟
-حقته
(با مظلومیت)خب من چیکار کنم که حقیقت تلخه.
-(دستتو می بری بالا و تهدیدی وارانه میگی)اگه ادامه بدی یکی دیگه میزنما.
(دستشو میاره بالا و با خنده میگه)نه نه نه .... غلط کردم تو فقط نزن.
بعد باهم میزنین زیر خنده. دوباره بطری را می چرخونین،ایندفعه به گوجو میوفته.
-جرعت یا حقیقت؟
....... حقیقت
-(یکم فکر می کنی)خب اون اوایل که منو دیده بودی چه حسی نسبت بهم داشتی؟
(با قیافه پوکر)😑😑سوال خودمو به خودم بر میگردونی؟
-بله😌😌حالا زود باش جواب بده.
----------------------------------------------------------------------------------
این پارت اول. برای پارت بعد لایکا به ۵ برسه😁
#وانشات #سناریو #انیمه #گوجو #جوجوتسو_کایسن #گوجو_ساتورو
چند تا نکته:هر حرفی که بین این*باشه حرف منه جزو داستان نیست.
گوجو دوست پسر شماعه.
خط زمانی هرچی دوس داشتی.
----------------------------------------------------------------------------------
داشتی با گوجو جرعت حقیقت بازی میکردی. سر بطری به شما افتاد.
جرعت یا حقیقت؟
-حقیقت
اممم.... آها. ماه های اولی که اومده بودی هنرستان جوجوتسو چه حسی نسبت بهم داشتی؟
-(کمی سرخ میشی)خب...... راستش از همون اول ازت خوشم میومد. از اینکه چقدر شاد و شنگول بودی،چقدر شوخ طبع بودی و چقدر راحت با بقیه ارتباط میگرفتی خوشم میومد. وخب اینکه(سرتو برمیگردونی به یه طرف دیگه و بیشتر سرخ میشی)جذابم بودی.
گوجو به رفتارات می خنده بعد با غرور میگه:
از همون اول می دونستم که جذب چهره جذابم شدی. هر دختری عاشق چشمای زیبا و چهره دلربای من میشه.
تو از گوجو حرصت میگیره و با دستت محکم میزنی وسط فرق سرش.*درست نوشتم؟*
(سرشو میگیره)آخ آخ .... چرا میزنی؟
-حقته
(با مظلومیت)خب من چیکار کنم که حقیقت تلخه.
-(دستتو می بری بالا و تهدیدی وارانه میگی)اگه ادامه بدی یکی دیگه میزنما.
(دستشو میاره بالا و با خنده میگه)نه نه نه .... غلط کردم تو فقط نزن.
بعد باهم میزنین زیر خنده. دوباره بطری را می چرخونین،ایندفعه به گوجو میوفته.
-جرعت یا حقیقت؟
....... حقیقت
-(یکم فکر می کنی)خب اون اوایل که منو دیده بودی چه حسی نسبت بهم داشتی؟
(با قیافه پوکر)😑😑سوال خودمو به خودم بر میگردونی؟
-بله😌😌حالا زود باش جواب بده.
----------------------------------------------------------------------------------
این پارت اول. برای پارت بعد لایکا به ۵ برسه😁
#وانشات #سناریو #انیمه #گوجو #جوجوتسو_کایسن #گوجو_ساتورو
- ۸.۱k
- ۱۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط